درباره یادداشت نویسنده مورد علاقهام؛ امیرخانی.
امیرخانی نویسندهای عالی است، داستان خوب مینویسد، اغلب زاویه نگاه نو و قابل توجهی دارد، جستارهای تحلیلی خوبی مینویسد، متعهد هم هست، هم به اسلام هم انقلاب، ولی همه اینها او را از خطای فکری مصون نگه نمیدارد.
از ابتدا با عملگرایی شروع میکند، خود را عملگرا میخواند، اولین پرسش همین است که عملگرایی به چه تعریفی و مفهومی؟ عملگرا در مقابل چه چیزی؟ عملگرایی فرانسیس بیکن؟ عملگرایی پراگماتیسم؟ منظور عملگرایی فایدهنگر است یا منظور واقعنگری و مصلحتسنجی است؟ گنگ است.
روزها نوشتهاند، که چقدر اکثر روزها با ایشان موافقم و بعضی روزها نقد دارم ولی تفاوت مهم و اساسی نگاه بنده و آقای امیرخانی در روز اول است.
در «روز اول» اگر به انتهای روز برویم میگوید «من نه فقط با گشت ارشاد حجاب که با گشت ارشاد خمس و نماز و روزه و… هم مخالفم و هر اجباری در آنها اکراه در دین میدانم. اگر چه شخصا به حجاب و خمس و… معتقد باشم!»
متاسفانه آقای امیرخانی اولین روزشان را با تفسیری اینستاگرامی از «لا اکراه فی الدین» به پایان میبرند، در حالی که اساسا دین و ایدئولوژی از هر نوع در ذات خود محدودیت و اجبار دارد، مگر نفرمود «کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسى أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم»، یا نمیفرماید «کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم»، برآمده از جهانبینی، دین هم اجبار دارد و هم محدودیت، تکلیف حاکم دینی اگر اجرای شریعتش نباشد پس چیست؟!
جامعه دینداران خوب است، حتا اجتماع دینداران هم در گوشهای از جامعه خوب است، شاید در نسبیتی حکومت دینداران هم خوب بدانند! اما تکلیف اقامه دین و قانون شرع چه میشود؟ نظر اسلام درباره حاکمیت چیست؟ تکلیف آن دسته از احکام سیاسی و اجتماعی دین چه میشود؟ اگر حکومت، حکومت دین است چگونه میتوان انتظار داشت ضروریات و اصول خود را اجرا نکند؟
بله آقارضای عزیز مضحک است قانون کسر مستقیم خمس از حساب مردم، ولی نه آنطور که میگویید بخاطر اصل اجبار، بلکه بخاطر آنکه خمس را نمیشود با فرمول تقسیم بر پنج محاسبه کرد، خمس یک پنجم هر آنچه به حساب شما واریز میشود نیست! نماز و و حج و خیلی احکام دیگر هم این چنین نیستند، متکی به تشخیص و شرایط و رفتار فردی هستند، احیای این احکام البته بر حاکم اسلامی الزامی است ولی نه مثلا با روش اجباری حاکم سعودی برای تعطیلی دکانها در زمان نماز جماعت.
دقیقا و تحقیقا حجاب با خمس فرق میکند، صرفا چون آن حکم و این حکم، و حاکم هم یکی است نمیتوان تضاد از دل اجبار یکی از دو حکم درآورد، حجاب کارکرد و ظهور اجتماعی دارد.
بله آقای امیرخانی کیفیت دینداری جامعه قطعا مهمتر از مقایس کمی آن است، ولی کیفی کردن دین مردمان از راه حذف گزارههای همان دین نیست، با تُنُک و هرس کردن شاخههای اصلی درخت دین، بار بهار کیفیتر نمیشود.
دیدگاهتان را بنویسید