مکتب سید ابراهیم


آه از آن رفتگان بی‌برگشت.

چهل روز از پرواز سید محرومان، شهید آیت الله رییسی گذشت، چهل روز از آن شب که تا صبح به امید روزنه‌ای، دلمان در دستمان بود و آخر نیآمد.

در این چهل روز در مقام و منزلت آن سید بزرگوار مثل نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب، بسیار گفتند و نوشتند و هرچه بنویسم به پای آن امید قلبی محرومان به ایشان نخواهد رسید، و در صدد تشریح، تایید و تقدیس کلی و همه‌جانبه سیاست‌ها و پیامدهای اجرایی مسئولیت‌های ایشان نیستم، این فقط سیاهه‌ای است کوتاه درباره مکتب شهید سید ابراهیم رییسی.

شهادت

به قول سید شاعر «بی‌شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟»۱ هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست – سید محمد مهدی شفیعی و چه پاداشی بهتر برای یک عمر خدمت و مجاهدت خادم الرضا می‌توانست باشد؟ که حضرت سجاد علیه‌السلام چه زیبا فرمودند «اَلْقَتْلُ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتُنَا الشَّهادَهُ؛ کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست»۲ اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد۱، صفحه ۱۴۹ رییسی که سال‌ها در بالاترین سطوح نظام خالصانه مشغول خدمت بود را تا پا به عرصه سیاست نهاد، طعن کردند، نه برای نقد عملکرد، برای عقده‌های حسد و کینه، شاید این جوشش حسرت و تاسف مردم بود که بر زبان حضرت آقا جاری شد:

«بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریباً همه‌ی روزنامه‌ها، همه‌ی مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریان‌های مختلف، از خدمات او و تلاش‌های شبانه‌روزی او حرف می‌زنند، از او تمجید می‌کنند، تعریف می‌کنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگی‌ها را میدیدند امّا کتمان میکردند، بلکه عکس آن را میگفتند و او را می‌آزردند. البتّه او غالباً جواب نمیداد امّا گاهی پیش من می‌آمد و مقداری شکایت میکرد. خدای متعال درجات این مرد عزیز و مغتنم را عالی کند»

بیانات در مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی

هرچند اکنون و در این نوشته مجال تببین عینی نیست ولی همین اشاره برای اهلش کافی است تا بدانند در این مدت کدام جریان‌ها، آقای رییسی را انکار و کتمان کردند، تهمت زدند و او را آزردند و پس از شهادتش، سیاه‌پوش و عزادار لب به تمجیدش گشودند.

پس از وفات نیز، در کنایه و لفاظی، منکر شهادتش شدند تا جایی که حضرت آقا را مجبور به توضیح و تفسیر کردند:

«من قبلاً بحث درباره‌ی این فقدان بزرگ را با این آیه‌ی شریفه، نورانی کنم که میفرماید: وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی‌ سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ بَل اَحیاءٌ وَ لکِن لا تَشعُرون؛ به کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده اطلاق نکنید؛ اینها زنده‌اند. اطراف این آیه، چه قبل این آیه، چه بعد این آیه، بحثی از حرکت نظامی و جنگ و قتال و مانند اینها نیست؛ [میفرماید] «فی‌سبیل‌الله». نمیشود ادّعا کرد که معنای این «یُقتَلُ فی‌ سَبیلِ اللَّه» کشته شدن در میدان جنگ است، چون هیچ قرینه‌ای بر این در این آیه وجود ندارد. در آیه‌ی سوره‌ی آل‌عمران «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا» چرا، آن آیه در ضمنِ مسائل جهاد است؛ این آیه نه، مطلق است؛ [میفرماید] هر کسی که در راه خدا کشته بشود. راه خدمت به مردم، راه خدا است؛ راه کار جهادی برای مردم، راه خدا است؛ راه اداره‌ی کشور اسلامی، راه خدا است؛ راه پیشرفت نظام جمهوری اسلامی، راه خدا است. آقای رئیسی عزیز و همراهانش، در راه پیشرفت کشور، در راه خدمت به مردم، در راه اعتلای جمهوری اسلامی کشته شدند، [لذا] مشمول این آیه‌اند؛ اینها را اموات ندانید؛ بَل اَحیاءٌ؛ اینها زنده هستند؛ همان تعبیری که در باب شهدا وجود دارد. بنابراین، اینها را ما «شهدای خدمت» میدانیم، همچنان که مردم گفتند؛ از دل مردم جوشید این تعبیر «شهید جمهور» و «شهید خدمت»؛ این خیلی باارزش است.»

بیانات در مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی

مکتب

شهید رییسی هرچند فضائل فراوان داشت، ولی آنچه بیش از همه در ذهنم می‌درخشد به این گفته آیت‌الله مصباح برمی‌گردد که می‌فرماید:

«ولایت مطلقه فقیه در مقابل ولایت محدود فقیهان در زمان طاغوت است. توضیح اینکه در دوران حکومت‌های طاغوتی، که از آن به زمان عدم بسط ید فقیه تعبیر می‏کنند، فقیهان شیعه به‌سبب محدودیت‌ها و موانعی که حکومت‌ها بر آنان تحمیل می‌کردند، نمی‏توانستند در امور اجتماعی چندان دخالت کنند و مردم، تنها می‏توانستند در برخی امور اجتماعی، آن‌هم گاه پنهانی و به‌دور از چشم دولت حاکم، به آنان مراجعه کنند. اِعمال این ولایت فقیهان، چه ازنظر محدوده و چه ازنظر مورد، بسیار محدود بود و آنان نمی‏توانستند در همه آنچه اختیار آن از جانب خداوند متعال و معصومان علیهم السلام به آنها داده شده بود، دخالت کنند؛ اما اگر فقها بسط ید پیدا کنند و زمینه اعمال حاکمیت کامل آنان فراهم شود، خواهند توانست از مطلق اختیارات و حقوقی استفاده کنند که از جانب صاحب شریعت و مالک جهان و انسان برای ایشان مقرر شده است»۳ حکیمانه‌ترین حکومت «کاوشی در نظریه ولایت فقیه» – صفحه ۱۳۷

الحق آیت‌الله رییسی به عنوان کارگزار تراز نظام اسلامی، تجلی توسعه بسط ید ولی بود، همواره در هر مسئولیت خود با همه نارسایی‌ها کوشید که فرامین ولی فقیه را در حاکمیت تسری بخشد، و این میراث و مکتب سید ابراهیم رییسی بود، آنچه باید همواره توسط امت پیگیری و مطالبه شود و اسوه سیاست‌مدار انقلابی باشد، شیهد رییسی کارآمدی و پیشرفت را بر خلاف دیگران در زمینه‌سازی برای تحقق سیاست‌های ولی به نمایش گذاشت، این همان گمشده حکمرانی انقلاب اسلامی بود که مدت کوتاهی در این سال‌ها از ایشان دیدیم، آنچه امید می‌رود الگو کارگزاران آینده جمهوری اسلامی باشد.

پی‌نوشت


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *